سفارش تبلیغ
صبا ویژن

-وجه تسمیه و تعریف مقرنس

کلمه مقرنس با قر و قرناس و قرنس(قرنیس) و قرنیز خویشاوند است و می‌توانیم بگوییم قرنیس‌دار یا قرشده و این معنی با شکل عنصر تزیینی مورد نظر ما از تعدادی کم و بیش سطوح برآمده و فرورفته صورت می‌گیرد موافق است و برای اینکه بیشتر با این کلمات آشنا شویم مناسب است به فرهنگها مراجعه کنیم:

قُر-چیز فرو رفته...هرگاه ظرفی فلزی و مانند آن بر اثر برخورد به جایی فرورفتگی پیدا کند گویند«قر» شده است.(1)

قُرناس و قٍرناس-بینی کوه-ماده شتر بلند برآمده اطراف-جای بلند حلاجی زدن(2).

قرنیز-مأخوذ از قرناس یا قرنیس «عربی» پیش آمدگی باری بالای در و پنجره، شبیه حاشیه یا سایبان که از آجر یا سیمان درست می‌کنند(4).

مقرنس-بسین مهمله کمسر هد. ع . شمشیر برهیئت نردبان ساخته و به باز در کریز نشانده. و عمارتی که آن را به صورت قرناس ساخته باشند و قرناس به ضم بینی کوه و مراد از مقرنس عمارت بلند بنای عالی مدرو و به معنی منقش و به معنی پارط که معماران رنگ به رنگ نیز آمده (1 فرغ ک ر)(5).

مقرنس عر-ام 3 ق مدرن بدس، مل-(1) چیزی که به شکل نردبان و پلکان ساخته شده باشد(عل) (2) مجازاً عمارت بلند خوب که در آن پلکان باشد(عل)(6).

مقرنس به فتح قاف و نون(صم) گچ بری در ساختمان گچ بری و نردبان سازی در سقف اطاقها. مقرنس کاری(ام) عمل گچ بری و هنرنمایی با گچ در داخل ساختمان(7).

مقرنس طبیعی=چکنده=گلفهنشگ(آویزهایی که از مواد معدنی یا از یخ درون غارها از سقف بزیر آویزان می‌باشند)(8).

مقرنس(Moqarnas) ا. پ. مأخوذ از تاری-بنای بلند مدور و ایوان آراسته و مزین شده با صورتها یا نقوش که برآن با نردبان پایه و راه زینه روند. و قسمی از عمامه. و هر چیز رنگارنگ . و قسمی از زینت که در اطاقها در ایوانها به شکلهای گوناگون با گچ و گچ‌بری می‌کنند(9).

مقرنس-(ع.(مَ. قَ. نَ) سقف یا گنبدی گچ‌بری شده، بنای بلند و عمارتی عالی که در سقف آن نقش و نگار برجسته یا پله پله از گچ درست کرده باشند. کنگره‌دار، قرناس‌دار، قرنیز‌دار)(10).

مقرنس(Moqarnas) (ع) (اِمف). 1-آنچه به شکل نردبان و پله‌پله ساخته شده 2-بنای بلند مدور و ایوان آراسته و مزین با صورتها و نقوش که بر آن با نردبان روند .

4-قسمتی از زینت که در اطاق‌ها و ایوان‌ها به شکلهای گوناگون گچ‌بری کنند؛ کنگره‌دار، قرنیزدار....(11).

از مجموع تعریفات مندرج در فرهنگ‌های مختلف متوجه شدیم که:

 
 

اولاً همانطور که در آغاز گفتیم مأخذ کلمه مقرنس قُر(احتمالاً مخفف کلمه قرناس) و قرناس و قرنٍس(قرنیس) و قرنیز می‌باشد.

ثانیاً مقرنس تزیینی است که در بالای دیوارها و بخصوص در سقف گوشه‌های سقف بناها بکار می‌رود.

ثالثاُ مقرنس با مواد مختلف و با نقوش متفاوت و با اشکال گوناگون صورت می‌گیرد.

ولی تعریفات فوق اغلب از نظر لغوی و جای مقرنس بعمل آمده و تقریباً تکنیک آن را ساکت گذارده است و می‌باید بسراغ نظرات دیگر برویم.

در جلد نهم(Grand Larousse enecyclopedique صفحة 980 بعد از کلمة Stalatite) یکی از معانی معادل مقرنس به این ترتیب مرقوم گردیده است: «استالاکتیت......معماری-موتیف تزیینی که فرم آن استالاکتیت‌ها را به یاد می‌آورد(V. Part enecycl). معماری اسلامی. نام فرانسه استالاکتیت، که در ترکیبات آهکی آویزان در سقف غارها متشابه این تزیین است، آنچه را در شرق مقرنس، و در غرب-عالم اسلام موکربس( در Esp مکرییس) نامیده می‌شود، مشخص می‌کند.

 

2-مقبره کوروش بزرگ در پازارگاد. در بالای آن مقرنس جلوه آمده دیده می‌شود.

1-هفت عنصر منشوری که موجب سهولت عدة زیادی ترکیبات و ایجاد مقرنس است.

 

ترکیب یافته با جفت وجود رویهم قرار گرفتن فرمهای منشوری برجسته و گود بطرز متضاد، بنظر می‌رسد که استالاکتیت‌ها از گوشوار ناشی شده است(قطعه‌ای از طاق‌نمایی که گوشه یک اطاق مربع پوشیده با گنبد را اشغال می‌کند). یک گروه بندی از گوشه‌های کوچک می‌تواند آلوال‌ها-(گودالهای لانه زنبوری) را بوجود می‌آورد، که، با تخالف خود، ایجاد استالاکتیت را موجب شود.

بنظر می‌رسد ایران و معماری آجری این نوع تزیین را، که به سرعت بطرف غرب انتشار یافت، خلق کرد، و متعاقباً در جریان قرون یازدهم و دوازدهم توسط مصر و سوریه، بربرستان شرقی و سیسیل نرمانی، مراکش و اسپانیا پذیرفته شد. در آنجا استالاکتیت‌ها در همه نوع جلوه آمدگی‌ها مقام خود را به دست می‌آورد: گوشواره‌ها، گیلوئی‌ها، محرابها، بالکن‌ها، و حتی گنبدهای کامل را، بخصوص در الحمراء و قرناطه تشکیل می‌دهد». دونالد ن. ویلبر (Donald N. Wilber) در کتاب معماری اسلامی ایران در دورة ایلخان ، ترجمه دکتر عبدالله فریار، ص 78 می‌گوید: «در بعضی ساختمانها این نواحی را-(اشاره به نواحی منطقه میانی بین گنبد و مربع) کاملاً باز کرده و پنجره‌های قوسی نوک تیز از آنها می‌ساختند، ولی این وسیله به زودی جای خود را به طرح تزیینی داد و این تزیین به صورتی درآمد که سطح صاف و سایه دار با طاق را جالب توجه و زیبا کرد. تمایل به اضافه و چند لاکردن در دورة سلجوقیان آغاز گردید که تا ناحیه پاطاق را به سه قسمت آویزان تقسیم می‌کرد و آن عبارت بود از یک پاطاق باریک در وسط و دو گنبد یک چهارمی در دوطرفین آن.

 

4-کاخ الحمراء اسپانیا مورخ 735-754 هجری که مقرنس و استالاکتیت را نشان می‌دهد.

3-سردر نمای اصلی مدرسه عبدالعزیز خان بخارا مورخ 1062 هجری که مقرنس رویهم قرار گرفته را نشان می‌دهد.

 

این تقسیم بندی رکن مرکزی را نقش عمده می‌داد؛ قدم بعدی برای ایجاد اتحاد به شکل سطح به کاربردن چند ردیف مقرنس بود. در حالی که تزیین ناحیة پاطاق موجب به کار بردن روز افزون مقرنس گردید، این طرز تزیین در نتیجة پیدایش پاطاق بوجود نیامده بود و مقرنسکاری-در ساختمان‌های ایران و سایر ممالک اسلامی قبلاً‌معمول و مرسوم بود.».

دونالد ن. ویلبر در تعقیب گفته‌های قبل می‌گوید: «مقرنس کاری را به طریق زیر می‌توان شرح داد: پر کردن یک ناحیه یا سطح مقعر با دو یا چند طبقه ربع گنبدی کوچک که در آن رأس ربع گنبدها در هرطبقه از طبقه زیر پیش آمده‌”ر است. بین هر ربع گنبد مقعر یک سگدست یا هلال محدب وجود دارد. معمولاً دوپایة هرربع گنبد روی پایه‌های هلال خود آنها دورتر از رأس گندبهای طبقه زیر قرار دارند. در شکل مربع گنبدها تنوع قابل ملاحظه‌مشاهده می‌شود که عبارتند از: مربع گنبد ساده؛ حجراتی که در میدانشان سوراخهای ریز دارند و این وسیله‌ای بود که اجازه می‌داد اشکال فرم نازکتری به خود-بگیرند؛ و حجراتی که اطاقهای کوچک تونلی در رأس دارند.»

 

6-کعبه زردشت در نقش رستم مربوط به دوره هخامنشی که بالای آن با مقرنس مزین شده است.

5-قسمت فوقانی مناره شمال شرقی مدرسه الغ بیک-سمرقند مورخ 822 هجری که مقرنس لانه زنبوری را نشان می‌دهد.

 

در کتاب هنر اسلامی(L’art Musulman) جزء‌مجموعة مخصوص تاریخ هنر منتشر شده با راهنمایی هانری مارتن(Henry Martin) ، پاریس کوچه راسین نمره 26، به این ترتیب از مقرنس (استالاکتیت) تعریف شده است:

«استالاکتیت‌ها، عنصر تزیینی بسیار مشخص تزیین-اسلامی استالاکتیت است، زیرا شکل ترکیبات سنگی را که، در غارها با رسوب و تراکم املاح آهکی تشکیل شده، بخاطر می‌آورد. استالاکتیت بسیار ساده با هفت عنصر منشوری، که می‌تواند بهم وصل شود، شکل 2، به صورت یک جلوآمدگی، تشکیل شده است. این هفت عنصر در سطح مستوی یک مسطیل (B) و دو مثلث (C A)، یکی قائم الزاویه دیگری متساوی‌الساقین، بدست می‌دهد. این شکل‌ها می‌تواند با هریک از پهلوهای خود جفت و جور شود: چیزی که موجب سهولت عده زیادی ترکیبات است(شکل 1).

استالاکتیت‌ها عناصری ساختمانی نیست بلکه تزیینی است که غالباً از قرار گرفتن روی یک عضو معماری، سرستون(شکل 3)، قوس پاندانتیف، حاشیه، کتیبه‌ها، و غیره حاصل می‌شود؛ گاهی مانند سوریه، استالاکتیت‌ها در سنگ-تراشیده شده است؛ گاهی مانند ایران و ترکمنستان، از گل پخته قالبی ساخته شده است؛ گاهی بالاخره در مورد بسیار فراوان، با گچ ساخته می‌شود. فرم استالاکتیت‌ها بموجب سبکهای معماری تغییر می‌کند.

 

8-جرز یکی از مدخل‌های تالار سدستون تخت جمشید که با مقرنس مزین شده است.

7-یکی از مدخلهای تالار سدستون تخت جمشید. در بالای آن مقرنس زیبایی دیده می‌شود.

 

این در پاندانتیف(11) است که استالاکتیت‌ها ابتدا تهیه شده است. پاندانتیف‌ها(13)، بطوریکه می‌دانیم، سه گوشهای مقعر تعبیه شده در هریک از گوشه‌های مربع پوشیده شده با گنبد یا هشت ضلعی می‌‌باشد».

سه نظر اخیر ذهن ما را در چگونگی فرم و تکنیک مقرنس تا اندازه‌ای روشن و ما را متوجه می‌کند که:

1-مقرنس معمولاً در سطوح مقعر گوشه‌های زیر سقف ایجاد می‌شود و احتمالاً فکر اینکه گوشوار به این المان تزیینی منشاء داده است تقویت شده است.

2-واحد مقرنس ربع گنبد یا در واقع یک هشتم کره و در اینصورت خود یک قسمت از دیوارة حجم کره و به عبارت دیگر سطح کوچک مقعری است که با سایر سطوح مشابه خود یک سطح مقعر بزرگتر را زینت می‌دهد.

3-مقرنس تزیینی از قرار گرفتن سطوح مقعر در کنار هم و یا روی هم بطور مرتب و یا متضاد تشکیل می‌شود و در این صورت عبارت از ردیفها و قطارهای افقی و عمودی خواهد بود که دیواره‌های آنها و یا بطور بهتر فصول مشترک آنها چون استالاکتیت آویزان بنظر خواهد رسید و گاهی خانه‌های لانه زنبوری را القاء خواهد کرد.

بهرحال با توجه به مطالب مذکور و در نظر گرفتن قرنیز-دسته اول مقرنسهای جلو آمده که مواد آن غالباً از مایه مصالح بنا و اکثر ساده و در انتهای سطوح خارج صورت می‌گیرد و استحکام آن زیاد است(شکل 2).

 

10-پایین: مقرنس یکی از مدخل‌های تالار فیروز‌آباد، دروره ساسانی.

9-یکی از مدخل‌های هتر، مربوظ به دوره اشکانی که با مقرنس مزین شده است.

 

دسته دوم مقرنسهای رویهم قرار گرفته که احیاناً از مایه مصالح اصل بنا و یا قطعات سنگ و آجر و گچ در سطح داخل و خارج صورت می‌گیرد و دارای ثبات متوسطی است(شکل3).

دسته سوم مقرنسهای معلق، معادل استالاکتیت‌فرنگی، که غالباً از چسباندن مواد مختلف چون گچ، سفال، کاشی و غیره بسطوح مقعر داخل بناها صورت می‌گیرد و آویزان بنظر می‌رسد و دارای ثبات کمی است(شکل 4).

دسته چهارم مقرنسهای لانه زنبوری که چون خانه‌های زنبور به چشم می‌خورد. این دسته نزدیک دسته سوم و معادل آلواله (Alveolee) فرنگی است که بندرت در ایران استعمال شده است(شکل 5).




تاریخ : شنبه 90/10/3 | 9:11 عصر | نویسنده : آیدا پاشایی | نظر