سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 مطالب این نوشته هم از منبع:

 

Smith, Philip E. L., 1986

 

“Palaeolithic Archaeology in Iran”, Philadelphia: The University Museum, University of Pennsylvania 

 

برداشت شده است. با وجود این که این منبع نسبتاْ قدیمی محسوب می شود، اما هنوز هم یکی از منابع معتبر عصر سنگ در ایران محسوب می شود، اگرچه کشفیات جدید را در منابع جدیدتر باید جستجو نمود.

«برادوستی»   (Baradostian)   نام معروف ترین فرهنگ پارینه سنگی فوقانی ایران است که حوزه آن محدود به منطقه غرب رشته کوه های زاگرس می شود. با توجه به اینکه فرهنگ موستری که فرهنگ پارینه سنگی میانه محسوب می شود و قدیمی تری از برادوستی است، گستره وسیع تری دارد،‌ محدودیت حوزه فرهنگ برادوستی را می توان به گونه ای محلی شدن نسبت داد. ویژگی های مجموعه سنگ ابزارهای برادوستی عبارتند از:  

 

1.    فراوانی تیغه ها (تیغه های کوچک) که گاهی رتوش شده اند.

 

2.    اسکنه های متنوع 

 

3.    خراشنده روی تراشه 

 

4.    تیغه های کنگره دار 

 

5.    سرتیر ارجنه یا font-yves

 6.    کلنگ،‌ ساطور، سنگ ساب 

 

 

 

به طور کلی برادوستی را در دو مرحله تعریف می کنند:

 

الف) برادوستی قدیم: از 40 هزار تا 32 هزار سال قبل

 

ب) برادوستی جدید: از 32 هزار تا 22 هزار سال قبل

 

از برادوستی قدیم به جدید اندازه سنگ ابزارها کاهش و درصد ریزتیغه ها افزایش می یابد.  

 

محوطه هایی که برادوستی در آنها مشاهده شده عبارتند از:  

 

1.    غار ارجنه در نزدیکی خرم آباد لرستان؛ در این محوطه هیچ وقفه ای میان لایه های پارینه سنگی میانه و جدید نیست. از این محوطه و از شنیدار نمونه کربن 14 برداشت شده که پایان برادوستی را 31 هزار سال قبل نشان داده است.

 

4.    غار وارواسی نزدیک کرمانشاه؛ در این محوطه هیچ وقفه ای میان لایه های پارینه سنگی میانه و جدید نیست. این محوطه 1 متر انباشت برادوستی بین انباشت موستری و زارزی دارد. 

 

3.    غار خر در کرمانشاه؛ در این غار نیز هیچ وقفه ای میان لایه های پارینه سنگی میانه و جدید نیست. این مسئله انتقال تدریجی موستری به برادوستی را تأیید می کند. این محوطه 1 متر انباشت برادوستی بین انباشت موستری و زارزی دارد. 

 

4.    لایه C ‍‍شنیدار در شمال عراق؛‌ در لایه  این محوطه نیز به فرهنگ برادوستی برخورد شده است. این محوطه 1 متر انباشت برادوستی بین انباشت موستری و زارزی دارد.این محوطه بین 28 تا 14 هزار سال قبل یعنی زمانی که زاگرس به سردترین و خشک ترین درجه رسیده بود متروک شد. 

 

5.    غار یافته در لرستان؛ برادوستی در این محوطه به حدود 40 تا 30 هزار سال قبل برمی گردد. در این دوره بز شکار غالب در غار یافته بوده و ساکنان آن از گل اُخرا (احتمالاً‌ برای تزئین بدن) و از سنگ های صیقل خورده و سوراخ شده استفاده می کردند. 

 

6.    احتمال وجود برادوستی در اشکفت قادی برم شو نزدیک مهارلو در فارس مطرح شده است؛‌ همچنین در اشکفت گاوی نزدیک رودخانه کُر گونه ای پارینه سنگی فوقانی تعریف نشده کشف شده است.

7. پاسنگر؛ فرانک هول (Frank Hole) بر اساس تداومی که در سنت ابزارسازی این محوطه مشاهده کرده معتقد است صنعت زارزی (که متعلق به دوران فراپارینه سنگی است و پس از برادوستی قرار می گیرد)، حدود 22 هزار سال قبل از برادوستی رشد کرده است.

 

 

 

 

 




تاریخ : شنبه 90/10/3 | 8:51 عصر | نویسنده : آیدا پاشایی | نظر

«لوئیس بینفورد باستان شناس بزرگ آمریکایی در 22 فروردین 1390 (11 آوریل 2011) درگذشت. سهم بینفورد در مطالعات جدید درباره الگوهای استقراری و تحلیل سیستم های معیشتی شکارگران-گردآورندگان و تشخیص الگوهای رفتاری آنها بر اساس مطالعه مجموعه مصنوعات سنگی بر هیچ کس پوشیده نیست. یادش گرامی»

درمطالعه مصنوعات سنگی، به طور کلی دو جنبه از مصنوعات مورد توجه قرار می گیرند:

فن آوری (Technology): به معنای شناخت روش ها و تکنیک هایی است که مصنوعات سنگی از طریق آنها تولید شده اند، اینکه مصنوع سنگی مورد مطالعه چگونه تولید شده است؟ شناخت فن آوری شامل مطالعه تکنیک ها و فنون است. در مطالعه فن آوری مصنوع سنگی دیگر به تنهایی در نظر گرفته نمی شود، بلکه به عنوان مدرکی از رفتار انسانی در نظر گرفته می شود که ابعاد تکنیکی و اقتصادی را آشکار می کند (بنگرید به Crabtree 1982; Pelegrin 1990).

گونه شناسی (Typology): به معنای شناخت و طبقه بندی مصنوعات بر اساس ویژگی های آنهاست، اینکه مصنوع سنگی مورد مطالعه چه چیزی است؟ به این جنبه در مطلب دیگری پرداخته خواهد شد.

 تکنیک های گوناگون تولید مصنوعات سنگی

Inizan et al 1991: 31

به لحاظ فن آوری روش های گوناگونی برای تولید مصنوعات وجود دارد که عمده ترین آنها عبارتند از:

-  ضربه مستقیم (direct percussion): تصور بر آنست که این تکنیک قدیمی ترین روش تولید مصنوعات سنگی است، اما به کار بردن آن در دوران های جدیدتر نیز همراه سایر تکنیک ها ادامه یافت. ضربه مستقیم یا ضربه ساده هنگامی صورت می گیرد که به چکش مستقیماً به سنگ ضربه وارد کنیم و با استفاده از این ضربه تراشه هایی از روی سنگ مادر جدا کنیم.ضربه مستقیم لزوماً منجر به تولید تراشه های خشن و ضخیم نمی شود.

               o با چکش سخت(hard hammer)  (شماره 1 در تصویر): برای جدا کردن یک تراشه سنگی از یک قلوه سنگ یا تخته سنگ می توان از ابزاری استفاده کرد که نقش چکش دارد. نمونه چکش سخت شامل قلوه سنگ های کوارتزیت یا فلینت است.

               o با چکش نرم(soft hammer)  (شماره 2 در تصویر): این تکنیک حدود 700000 سال قبل در آفریقا اولین بار پرورش یافت (Inizan et al 1991: 37). نمونه چکش نرم شامل شاخ، استخوان، عاج یا چوب است.

ضربه غیر مستقیم (indirect percussion) (شماره 3 در تصویر): در این تکنیک شیئی (به نام پانچ) واسطه ضربه به سنگ می شود. نوک پانچ روی سکوی ضربه سنگ مادر قرار می گیرد و با چکش به ته آن ضربه وارد می شود. هنگام این عمل مهم است که سنگ مادر بدون حرکت و ثابت باشد. برای اینکه ضربه غیرمستقیم از طریق پانچ درست عمل کند معمولاً سکوی ضربه را از قبل آماده سازی می کنند. پانچ می تواند از جنس شاخ، چوب، فلز یا سنگ باشد. این تکنیک اجازه می دهد که نیروی وارده پخش نشود و دقیق وارد شود. این تکنیک در تولید تیغه ها کاربرد فراوان دارد.

          o ضربه غیرمستقیم متقابل (counter-blow) (شماره 4 در تصویر): در این تکنیک قطعه ای که باید بر آن ضربه وارد شود در دست در حالتی نگه داشته می شود که پشت آن روی میله ای فلزی یا سنگی قرار می گیرد. سپس از رو به آن ضربه وارد می شود؛ به این ترتیب نیروی وارده با برخورد به میله برمی گردد و باعث جدا شدن تراشه می شود.

- تکنیک فشاری(pressure technique)  (شماره 5 و 6 در تصویر و تصویر پایین): در این تکنیک از طریق نیروی فشار به جای ضربه تراشه ها از سنگ مادر جدا می شوند. این کار معمولاً با استفاده از واسطه ای از جنس چوب، شاخ یا استخوان نوک تیز صورت می گیرد. این تکنیک در ایجاد رتوش نوع سراسری (invasive retouch) و همچنین تولید سیستماتیک ریزتیغه ها و سنگ مادرهای فشنگی (bullet core) خاور نزدیک از دوران نوسنگی به بعد رواج فراوان یافت. یکی از مزیت های این تکنیک دقت بسیار بالای آن است.

ابزارهای رتوش شده با تکنیک فشاری

Whittaker 1994: 8

علائم مختلفی می توانند در تشخیص نوع فن آوری بر اساس بررسی ویژگی های سنگ مادرها و برداشته ها (تراشه، تیغه، ریزتیغه) کمک کنند (علائمی که ارائه شده در سطح شکمی به صورت مستقیم و در سنگ مادرها به صورت نقش منفی جای برداشته هایی که جدا شده اند مشاهده می شود):

علائم استفاده از چکش سخت:

-  سکوی ضربه بزرگ و بدون لبه

-  حباب ضربه بزرگ

- ترک های شدید روی حباب ضربه

-  قوس های واضح روی سطح شکمی برداشته (Ohnuma and Bergman 1983)

 

 

علائم استفاده از چکش سخت و ضربه مستقیم

http://www.utexas.edu

(برگرفته از Whittaker 1994)

علائم استفاده از چکش نرم، ضربه غیرمستقیم:  

- حباب ضربه محو و پخش شده و حباب های چندگانه

- سکوی ضربه باریک و لبه دار (به صورت بیرون زدگی و نوک تیز شدن لبه سکوی ضربه در سمت وجه شکمی)

- معمولاً تیغه/ریزتیغه هایی که با این تکنیک تولید می شوند نسبت به تیغه/ریزتیغه هایی که با تکنیک فشاری تولید می شوند کمتر منظم هستند و لبه های کاملاً موازی ندارند.

علائم استفاده از چکش نرم

www.utexas.edu

(برگرفته از Whittaker 1994)

علائم استفاده از تکنیک فشاری: 

- حباب ضربه کاملاً محو

-  قوس های نامشهود

-  لبه های کاملاً موازی در تیغه/ریزتیغه ها

- عدم وجود علائم له شدگی در سکوی ضربه

-  در بسیاری موارد سکوی ضربه ساییده شده تا برای وارد آوردن فشار آماده شود (Inizan et al 1991: 63)


 


برخلاف ساخت سفال و خانه که در فرایند ساخت آنها موادی روی هم جمع می شوند تا محصول نهایی تولید شود، فرایند تولید مصنوعات سنگی فرایندی کاهشی (Subtractive) است، به این معنا که تراشه ها از سنگ مادر (Core) جدا می شوند (Reduction) و هرگز به چیزی مشابه خودشان اضافه نمی شوند (Andrefsky 1998: 29). در واقع آنچه که مصنوعات سنگی می نامیم محصول جداسازی ورقه هایی (تراشه ها) از سنگ های بزرگتر (سنگ مادر) هستند که فرایند این جداسازی (برداشت) و تکنیک ها و محصولات آن موضوع اصلی مطالعات مربوط به مصنوعات سنگی را شکل می دهند. مصنوعات مصنوعات سنگی به طور عمده به دو دسته تقسیم می شوند (ن.ک. Andrefsky 1998: 9 – 11 و مقایسه کنید با Hiscock 2007):

دسته اول: مصنوعاتی که از چیز دیگری جدا شده اند (detached)، شامل تراشه، تیغه، ریزتیغه، تراشه تیغه، قطعات و دورریزها

دسته دوم: مصنوعاتی که چیزی از آنها جدا شده است(ive) ، شامل سنگ مادر، تراشه های رتوش دار و تراشه سنگ مادر

در این نوشتار به صورت کلی به شناسایی اجزاء و اصطلاحات مورد استفاده برای توصیف قسمت های مختلف مصنوعات دسته اول می پردازیم که به طور کلی در اینجا با عنوان «تراشه» نامیده می شوند. این اجزاء از منابع گوناگونی استخراج شده اند که در انتهای نوشتار فهرست آنها ذکر شده است.

 

 

1. Ventral Side, interior surface (Lower Face), Ventral View, Inner Face

معادل فارسی: سطح شکمی/ سطحی که از سنگ مادر جدا شده و روی آن حباب ضربه دیده می شود.

2. Left Profile

معادل فارسی: نیمرخ طولی چپ/ نیمرخ در حالتی که تراشه را 90 درجه در جهت عقربه های ساعت بچرخانیم، به صورتی که سطح شکمی در سمت چپ و سطح پشتی در سمت راست قرار بگیرد. 

3. Dorsal Side, exterior surface (Upper Face), Dorsal View, Outer Face

معادل فارسی: سطح پشتی/ سطحی که پیش از جدا شدن تراشه رو به بیرون قرار داشته و اگر تراشه اولین تراشه ای باشد که از سنگ مادر جدا شده، تمام سطح پشتی آن پوشیده از کورتکس است، در غیر این صورت جای تراشه های دیگری که قبلاً از سنگ مادر جدا شده اند روی این سطح دیده می شود.

4. Right Profile

معادل فارسی: نیمرخ طولی راست/ نیمرخ در حالتی که تراشه را 90 درجه خلاف جهت عقربه های ساخت بچرخانیم، به صورتی که سطح شکمی در سمت راست و سطح پشتی در سمت چپ قرار بگیرد.

5. Distal end, Distal Part

معادل فارسی: انتهای دور/ بخشی از تراشه که قسمت انتهایی آن را، در آخرین نقطه ای که تراشه از سنگ مادر جدا شده، شامل می شود.

6. Medial part, Mesial part

معادل فارسی: بخش میانی/ بخش مابین انتهای دور و انتهای نزدیک

7. Proximal end, Proximal Part

معادل فارسی: انتهای نزدیک/ بخشی از تراشه که قسمت ابتدایی آن را که دربرگیرنده حباب ضربه و سکوی ضربه است، شامل می شود.

 

8. Right Edge

معادل فارسی: لبه راست/ لبه سمت راست تراشه در حالتی که به سطح پشتی نگریسته می شود و سکوی ضربه در پایین قرار دارد.

9. Left Edge

معادل فارسی: لبه چپ/ لبه سمت چپ تراشه در حالتی که به سطح پشتی نگریسته می شود و سکوی ضربه در پایین قرار دارد.

10. Distal Edge, Termination

معادل فارسی: لبه انتهایی، انتها/ لبه ای که در انتهای دور قرار دارد یا لبه انتهایی تراشه که آخرین جایی است که از سنگ مادر جدا می شود و انواع گوناگونی دارد. 

11. Striking Platform, butt, base

معادل فارسی: سکوی ضربه، پشته/ سطحی که ضربه یا فشار لازم برای جدا شدن تراشه از سنگ مادر بر آن وارد شده و حباب ضربه بلافاصله بعد از آن قرار دارد. سکوی ضربه بر اساس تکنیک برداشت انواع گوناگون دارد.

12. Flaking Angle, Interior Platform Angle

معادل فارسی: زاویه داخلی/ زاویه ای که بین سطح سکوی ضربه و سطح شکمی ایجاد می شود.

13. Angle de Chasse, Exterior Platform Angle

معادل فارسی: زاویه بیرونی/ زاویه ای که بین سطح سکوی ضربه و سطح پشتی ایجاد می شود.

14. Eraillure Flake, eraillure scar, bulbar scar

معادل فارسی: تراشه پریدگی حباب ضربه/ در برخی تراشه ها، در اثر ضربه هایی که قبل از ضربه آخر برای جدا شدن تراشه به سنگ مادر وارد شده (Andrefsky 1998: 20)، سطح حباب ضربه پریده می شود که جای آن شبیه جای تراشه ای است که از حباب ضربه جدا شده باشد.

15. Hackles

معادل فارسی: ترک های ناشی از ضربه/ ترک های بسیار ظریفی که اریب روی سطح لبه دیده می شوند و ناشی از پخش شده ضربه هنگام جدا شدن تراشه از سنگ مادر هستند.

16. Bulb scars, Radial Fissures, Hatchure Fissures, Hatchure Lines

معادل فارسی: ترک های حباب ضربه/ ترک های کوچکی که به صورت شعاعی به مرکزیت نقطه ضربه در اطراف حباب ضربه به چشم می خورند

17. Ripple Marks, Waves of Ripples, percussion ripples, Cracking Ripples, Compression Rings

معادل فارسی: امواج ناشی از ضربه/ در اثر پخش شدن نیروی ضربه ای که تراشه را جدا کرده، روی سطح شکمی تراشه دوایری متحدالمرکز دیده می شوند که مرکز آنها نقطه ای است که ضربه بر آن وارد شده است.

18. Retouch

معادل فارسی: رتوش/ به معنای برداشت های عمدی از لبه تراشه است به این ترتیب که با پراندن تراشه های ریزی از لبه تراشه به آن فرم می دهند یا برای کاربرد خاصی آن را آماده می سازند یا لبه کُندی را که قابلیت برش خود را از دست داده احیا می کنند.

19. Cortex

معادل فارسی: پوسته، کورتکس/ سطح خارجی ماده خامی که سپس با برداشتن تراشه ها مبدل به سنگ مادر شده است. سطح پشتی اولین تراشه ای که از ماده خام جدا می شود پوشیده از کورتکس است.

20. Core Preparation Facets, Core Preparation Retouch

معادل فارسی: برداشت های آماده سازی / جای تراشه های بسیار ریز رتوش مانندی که در انتهای نزدیک، روی سطح پشتی باقی مانده اند و ناشی از ضربه های قبلی برای پرداخت سنگ مادر هستند.

21. Point of Percussion, Point of Impact

معادل فارسی: نقطه وارد آمدن ضربه/ نقطه ای که ضربه یا فشار لازم برای جدا شدن تراشه بر آن وارد شده است.

22. Negative Flake scars, dorsal scars, Facets

معادل فارسی: جای تراشه های قبلی، رُخ/ جای باقیمانده از تراشه های قبلی که روی سطح پشتی دیده می شود.

23. Arises, Ridge, Deltas

معادل فارسی: خط الرأس/ خطی که در آن جای تراشه های قبلی در روی سطح پشتی به هم می رسند.

24 . Lip

معادل فارسی: لبه/ نقطه تقاطع سطح سکوی ضربه با سطح شکمی

25. Bulb of force, Bulb of Percussion, cone

معادل فارسی: حباب ضربه/ برآمدگی روی سطح شکمی، زیر نقطه ای که جدا شدن تراشه از سنگ مادر از آنجا آغاز شده دیده می شود. این برآمدگی اغلب در نتیجه وارد آمدن ضربه برای جدا شدن تراشه از سنگ مادر به وجود آمده است و شدت و ضعف آن بستگی به تکنیک برداشت، جنس سنگ و زاویه برداشت دارد.

این موارد، قسمت ها و اجزاء تراشه هایی بودند که از سنگ مادر جدا می شوند. هر یک از این ویژگی ها انواع گوناگون دارند که در تحلیل های متفاوتی که از مصنوعات سنگی ارائه می شود اطلاعات گوناگونی ارائه می دهند. 


لیست منابعی که باید برای قبولی توی کارشناسی ارشد مطالعه کنید چندان دقیق نیست و تقریباً هر سال با توجه به طراحان سوال ممکنه عوض بشه. زمانی که من وارد کارشناسی ارشد شدم (سال 1384) عمده ترین منابعی که از اونها سوال می اومد اینها بودن:

در بخش پیش از تاریخ:

شهمیرزادی، ملک، 1378، «ایران در پیش از تاریخ (باستان شناسی ایران از آغاز تا سپیده دم شهرنشینی)»، تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور

طلایی، حسن، 1374، «باستان شناسی و هنر ایران در هزاره اول قبل از میلاد»، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها (سمت)

فیروزمندی شیره جینی، 1387، «باستان شناسی و هنر آسیای صغیر»، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها (سمت)

هول، فرانک، ؟، «باستان شناسی غرب ایران»، ترجمه زهرا باستی، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها (سمت)

جزوه های پیش از تاریخ ایران دکتر حسن فاضلی (استاد دانشگاه تهران)

در بخش تاریخی:

سرفراز، علی اکبر و بهمن فیروزمندی شیره جینی، 1381، «باستان شناسی و هنر دوران تاریخ ماد، هخامنشی، اشکانی، ساسانی»، تهران: عفاف

جزوه های دوره ماد و هخامنشی دکتر بهمن فیروزمندی (استاد دانشگاه تهران)

جزوه های دوره اشکانی و ساسانی دکتر کمال الدین نیکنامی (استاد دانشگاه تهران)

در بخش اسلامی:

جلد 1 و 2 کتاب هنر اسلامی (جلد اولش نوشته ریچارد اتینگهاوزن و جلد دوم اگر اشتباه نکنم نوشته شیلا بلر)، ترجمه یعقوب آژند، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها (سمت)

پیرنیا، محمدکریم، 1383، «سبک شناسی معماری ایرانی»، تهران: معمار

جزوه های دکتر بیانی (استاد دانشگاه تهران)

جزوه های دکتر هایده لاله (استاد دانشگاه تهران)

و چند تا منبع کلی شامل:

بحرالعلومی شاپورآبادی، فرانک، 1378، «روش های سالیابی در باستان شناسی»، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها (سمت)

توحیدی، فائق، 1379، «فن و هنر سفالگری»، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها (سمت)

کامبخش فرد، سیف الله، 1379، «سفال و سفالگری در ایران: از ابتدای نوسنگی تا دوران معاصر»، تهران: ققنوس

منابعی که حدس می زنم بعد از 1384 اضافه شده باشه شامل اینا میشه:

علیزاده، عباس، 1380، «تئوری و عمل در باستان شناسی (با فصل هایی در زیست شناسی تحولی و معرفت شناسی)»، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ سازمان چاپ و انتشارات: سازمان میراث فرهنگی کشور (پژوهشگاه)

علیزاده، عباس، 1383، «منشأ نهادهای حکومتی در پیش از تاریخ فارس: تل باکون، کوچ نشینی باستان و تشکیل حکومت های اولیه»، ترجمه کوروش روستایی، تهران: سازمان میراث فرهنگی و گردشگری: بنیاد پژوهشی پارسه-پاسارگاد.

انتشارات دکتر حسن فاضلی (شامل کتاب ومقاله)

 

 



  

 


 




تاریخ : یکشنبه 90/9/6 | 6:22 عصر | نویسنده : آیدا پاشایی | نظر